اولین بهار زندگی
آریام قشنگم، پسر عزیزم، مامان و بابا سیصد و شصت و پنج روز بی تکرار رو در کنارت سپری کردند. تو سالی که گذشت، همراهت بزرگ شدند و چیزهای زیادی تجربه کردند و یاد گرفتند. تک تک لحظه های با هم بودنمون خاطره های دلنشینی شد که مامان اونها رو برات ثبت کرده تا وقتی بزرگ شدی، بخونی و بدونی که وجودت چقدر زندگی ما رو تغییر داد و عشق و محبت و مهربونی به ما بخشید. سال گذشته روز ٢٨ فروردین ماه ساعت شش و نیم صبح رفتیم بیمارستان و از هیجان نمیدونستیم کجاییم و دلمون میخواست زمان زودتر بگذره تا پسر عزیزمون رو در آغوش بگبربم....امسال از بس شیطونی کردی نفهمیدیم چه جوری کارها رو انجام بدیم و کی جشن تولدت تموم شد. خدایا شکرت میکنیم به خاطر پسر سالم و مهربونی که به...
نویسنده :
مامانی
1:22