آریامآریام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

آریام عشق زندگی مامان و بابا

سونوگرافیهای فسقلی

1392/2/7 0:38
نویسنده : مامانی
1,335 بازدید
اشتراک گذاری

کلوچه مامان و بابا! وقتی برای اولین سونوگرافی رفتیم تو فقط نه هفته داشتی (١/٧/٨٩). خانم دکتر روی صفحه مانیتور یک جسم خیلی کوچیک سفید نشون داد که وسطش قلب نازنینت مثل گنجشک تند تند میزد. طول بدنت ۲/۲  سانتیمتر بود. مامان و بابا اونقدر خوشحال بودند که تا چند هفته اون تصویراز ذهنشون پاک نمیشد. از همون روز مامان و بابا تو رو وارد جمع دو نفره زندگیشون کردند و هر روز باهات حرف میزدند و از آرزوهاشون برات میگفتند.

آقا پسری کوچولو

red hearts

تو دومین سونوگرافی (٢/٨/٨٩) سیزده هفته داشتی و میشد تقریبا دست و پا و سرت رو تشخیص داد. یادمه کلی تو ترافیک موندیم و همه راه رو با نگرانی طی کردیم که نکنه دیر برسیم و مطب تعطیل بشه. دیدن دستها و پاهای کوچولوت روی صفحه مانیتور سرحالمون آورد و وقتی برای اولین بار صدای قلبت رو شنیدیم، اونقدر ذوق کردیم که برای چند لحظه یادمون رفت تو چه دنیایی هستیم.

آقا پسری کوچولو

red hearts

اما تو سومین سونوگرافی(٨/١٠/٨٩) که بیست و دو هفته داشتی، وزنت به ۵۱۷ گرم رسیده بود و اعضا بدنت کاملا قابل تشخیص بود. بابایی از همه چیز فیلم گرفت. وقتی خانم دکتر داشت اعضا صورتت رو نشون میداد، خندیدی....وای دلمون برات ضعف رفت. دوست داشتیم اون لحظه تو بغلمون بودی و محکم بوست میکردیم. بعد هم خانم دکتر با مدرک کافی نشون دادکه نی نی ما یک آقا پسر شیطونه که از همین الان از تو دل مامان داره بازیگوشی میکنه...راستی ما قبل از این سونوگرافی از همه فامیل پرسیدیم که نی نی ما پسره یا دختر؟ تقریبا نود درصد درست گفتند.

آقا پسری کوچولو

red hearts

وقتی برای آخرین سونوگرافی (١٤/١٢/٨٩) میرفتیم دلمون میخواست باز هم سونوگرافیها ادامه داشته باشه چون تنها راهی بود که میتونستیم کوچولومون رو ببینیم. تو هفته سی و دوم وزنت ۱۹۵۰گرم بود. از دفعه قبل بزرگتر شده بودی و نمیشد کامل رو صفحه نگات کرد. به خصوص که همش پشت میکردی به ما و یک طرف دل مامان قایم میشدی. مامان مجبور شد دائم به سمت چپ یا راست بخوابه تا تو خوب دیده بشی. آریام کوچولوی شیطون دیگه از این به بعد شمارش معکوس برای ما شروع شده و مامان و بابا برای دیدن روی ماهت لحظه شماری میکنند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)