آریامآریام، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

آریام عشق زندگی مامان و بابا

پایان نه ماه انتظار

1392/2/7 0:40
نویسنده : مامانی
575 بازدید
اشتراک گذاری

آریام کوچولوی مامان و بابا، بالاخره بعد از نه ماه انتظار، روز موعود رسید و فردا یکشنبه ٢٨/١/٩٠ساعت شش و نیم صبح برای به دنیا اومدنت میریم بیمارستان. چند روزی هست که مامان و بابا حس عجیبی دارند. هم هیجان و اشتیاق، هم اضطراب و نگرانی. گاهی این احساسات اونقدر قوت میگیرند که ترجیح میدیم به چیزی فکر نکنیم. تو این چند روز بیشتر از همیشه به حرکاتت تو دل مامان نگاه میکردیم چون وقتی به دنیا بیای دلمون برای سکسکه ها و لگد زدنهات تنگ میشه! البته روز چهارشنبه اونقدر شیطونی کردی که همه فکر کردیم دیگه وقت اومدنت شده و میخوای خودت رو از دل مامان که حالا دیگه برات تنگ و کوچک شده آزاد کنی. اما صبر کردی تا روز تولدت با بابا هم زمان بشه.حس قشنگ مامان و بابا شدن دیگه برامون خیلی پررنگ شده. امشب مامان و بابا آخرین شب زندگی دو نفرشون رو با هم و به عشق تو سپری کردند و به یاد روزهای خوب گذشته و شیرین آینده خاطراتشون رو مرور کردند. البته چند ماهیست که به معنای واقعی دیگه دو نفر نیستیم و تو همیشه و همه جا کنارمون بودی. مامان و بابا تو چند ماه گذشته خیلی مواظبت بودند، از سفر و مهمونی و خیلی چیزها چشم پوشی کردند تا نکنه به تو آسیبی برسه. مامان سعی کرد از تمام مواد غذایی خوب و مقوی مصرف کنه تا همه اونچه که برای رشد و بزرگ شدن به اونها نیاز داری، فراهم بشه. بابا هم خیلی به مامان کمک کرد و همیشه حواسش یه همه چیز بود و کلی زحمت کشید. خلاصه در حد توانمون سعی کردیم تو این مدت پسر کوچولوی شیرین ما آرامش کافی داشته باشه و با آسودگی مثل یک گل زیبا و خوشبو رشد کنه و بزرگ بشه. حالا هم بیش از هر چیزی از خدا میخوایم که تو قند و عسل مامان و بابا سالم و قوی باشی و با تولدت دنیا و زندگی ما رو رنگی تر از همیشه بسازی. خیلی دوست داریم شکلات مامان و بابا...    

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آرشیدا کوچولو
27 بهمن 90 0:16
قدم نی نی کوشولوتون مبارک