تولد عشق زندگی مامان و بابا
روز یکشنبه ٢٨/١/١٣٩٠ ساعت ١١:٤٥ صبح آریام کوچولو، عشق و امید زندگی ما به دنیا اومد. البته چند ساعتی با تاخیر بود چون خانم دکتر دیر اومد. بالاخره انتظارمون به سر رسید و ما روی ماه پسر عزیزمون رو دیدیم. مامان هنوز کامل به هوش نیومده بود که خانم پرستار فندق مامان رو برای شیر خوردن آورد. وقتی اومدی تو بغلم باورم نمیشد که این موجود قشنگ و دوست داشتنی پسر منه که نه ماه با یک دنیا عشق و علاقه تو دلم پرورش دادم و حالا با اون نگاه مظلومش منتظر توجه و مراقبت منه. خدایا به خاطر این هدیه بی همتا ازت ممنونم. چند ساعت اول همه میخواستن بدونن آریام، عسل مامان و بابا به کی شباهت داره؟ ولی پسر کوچولوی شیطون ما دل همه رو بدست آورده بود و نمیشد گفت دقیقا شکل کی هست؟!
اما مهم برای همه ما سلامتی آریام بود که بیش از هر چیز دیگه ای تو دنیا برای ما ارزشمند است. حس مادر و پدر شدن حس فوق العاده ایست که فقط اونهایی که این حس رو تجربه کردند، میتونند اون رو درک کنند. یک حس زیبا و بی نظیر.
فصل بهار از این به بعد برای ما حال و هوای دیگه ای داره. با اومدن پسر دلبندمون زندگی ما رنگ تازه ای به خودش گرفته و همه چیز برای ما معنای جدیدی پیدا کرده. امیدواریم بتونیم آریام کوچولو رو به بهترین نحو ممکن بزرگ کنیم تا مایه افتخار و سربلندی همه ما و خودش باشه.
آریام نفس مامان و بابا بعد از اولین حمام در بیمارستان