چهارشنبه سوری
آریام فسقلی بالاخره تو هم اولین چهارشنبه سوری رو تجربه کردی. یکی از همسایه های مهربون تدارک یه چهارشنبه سوری خوب رو دیده بود. بابا و مامان و پسر از روی آتیش پریدیم و شعر زردی تو از من، سرخی من از تو رو خوندیم. میخواستیم چند تا عکس هم ازت بگیریم که متاسفانه صدای بلند فشفشه و ترقه ناراحتت کرد و ما مجبور شدیم سریع برگردیم خونه. اما به هر حال از روی آتیش پریدیم و تو هم مونده بودی که ما داریم چیکار میکنیم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی