آریامآریام، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

آریام عشق زندگی مامان و بابا

این پائیز زیبا

1391/9/14 0:46
نویسنده : مامانی
641 بازدید
اشتراک گذاری

بعضی وقتها یه کارایی میکنی که ما واقعا نمیدونیم چی باید بگیم....اصلا فکر نمیکردم چیزی بتونه برای یک دقیقه هم تو رو یه جا بند کنه...اما کلیپ اعجاز این کار رو کرد. طوریکه تو تمام مدت چهار دقیقه، در هر حالتی باشی، همون جوری میخکوب میشی و تکون نمیخوری. ما موندیم از این آهنگ غمگین و شعر سنگین، چی میفهمی؟؟؟

تو پست قبلی یادم رفت بگم که از پانزدهم آبانماه، شیر شب تا صبحت رو قطع کردم...شب اول خیلی گریه کردی. خودم هم خیلی ناراحت بودم. اما باید این کار انجام میشد، فقط به خاطر دندونهات. اونقدر به این مساله حساس شدم که هر بچه ای رو ببینم، اول به دندونهاش نگاه میکنم. از شب دوم فقط بهانه گرفتی و با نوشیدن آب، آروم شدی. باورم نمیشه....اما خیلی زود با این موضوع کنار اومدی. خیلی راحت تر از اون چیزی شد که فکر میکردم.

یه روزهایی از صبح، کیف سی دی رو دستت میگیری و یکی رو انتخاب میکنی و ما هم برات میذاریم. اما هنوز دو دقیقه نمیگذره که میگی نه (کشیده و با حرکت سر)...این جور وقتها، هیچ کدوم از سی دی ها رو نگاه نمیکنی و فقط دوست داری در دستگاه باز بشه تا خودت سی دی رو برداری و سی دی جدید رو بذاری. با این شرایط باید تو فکر خرید یه دستگاه جدید باشیم...

اسم خودت رو میگی آما...یه عکس سه تایی داریم. روزی صد بار به عکس اشاره میکنی و میگی مامان، بابا و آما. تو انگشتهای دستت هم، انگشت بابا، مامان و نی نی رو میشناسی و میخوای رو انگشتهات، برات نقاشی اونها رو بکشیم( از سی دی با نی نی با انگشتهای دست آشنا شدی). 

شکل مربع یا چهار گوش رو هم یاد گرفتی و وقتی میپرسیم چه شکلیه؟به گوشهای خودت اشاره میکنی...فکر میکنی منظور همون گوش هست. رنگ آبی هم برای تو همه رنگهاست. هر چی ببینی، آبی رنگه.

این روزها هوا سرد شده اما بیرون رفتنهای ما همچنان ادامه داره و برای تو هم فرقی نمیکنه که هوا چه جوری باشه و من هم که همیشه عاشق فصل پائیز بودم و حالا در کنار تو، این روزهای سرد پائیزی چقدر دلچسب شده وقتی دستت رو میگیرم و با هم روی برگهای ریخته شده و زمین خیس راه میریم و قطره های ریز بارون به صورتمون میخوره...چقدر شیرینه وقتی میتونی با کودکی که تمام زندگیت به اسمش شده، از این باد پائیزی و هوای ابری لذت ببری. این فصل، اولین پائیزی بود که تو هم معنی پائیز و بارون رو درک کردی. با دستهای کوچولوت، برگهای خشک رو برداشتی و لمس کردی و برات کلی توضیح دادم که چرا برگها میریزن و تو هم خوب به حرفهام گوش کردی و نمیدونم چی برداشت کردی...وقتی بینی و گونه هات از سرما، قرمز میشن، بغلت میکنم و صورتت رو میچسبونم به صورتم، تا گرم بشی. دلم میخواد تمام این روزهایی که برگ درختها رنگی میشن، بیرون از خونه باشیم. شاید وقتی بزرگتر بشی، دیگه دست مامانت رو نگیری و همپای من قدم نزنی...

اینجا یه دل سیر پیشی نگاه کردی چون هر بار که تو خیابون پیشی میبینی، یا فرار میکنن، یا زیر ماشین قایم میشن و تو هم با تمام توانت پیشی رو صدا میکنی و هر چی بیشتر داد میزنی، اونها بیشتر قایم میشن. یک ساعتی مشغول تماشا بودی و دل نمیکندی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان پسل
14 آذر 91 11:55
سلام مامانی عزیز منم وبمو تازه را انداختم خوشحال میشم بهم سر بزنی گلم آریان جونم خیلی نازه خدا حفظش کنه یا علی
Elnaz
14 آذر 91 21:27
BaaaaH BaaaH.... Cheee PeSaaaR DaaYiee Khoshtipe daram man... ey jan..:x qorboonesh besham man... :x
عسل و غزل
17 آذر 91 22:28
عزیزم قربون اون نگاه های معصوم و مهربونت بشم من.خوش بگذره بهت نازنینم
نوشين مامان آريا
18 آذر 91 9:33
قربونت برم با اين تاثيري كه از آهنگ گرفتي چه عكساي زيبايي از عسلت انداختي آريام جون هنوز شير خودتونو مي خوره يا نه
مامان آرشیدا کوچولو
18 آذر 91 23:32
چقدر حس قشنگیه توی بارون با یه نی نی روی برگ ها راه رفتن و احساس خوشبختی کردن
مامان آرشیدا کوچولو
18 آذر 91 23:34
واو چقدر پرشن کــــــــــــت این همه پیشی کوچولو کجابود ؟؟؟
مامان آرشیدا کوچولو
18 آذر 91 23:36
چه خوب که شیر شبش رو قطع کردی این موفقیت بزرگ رو از صمیم قلب بهت تبریک میگم اما آرشیدا هنوز شب ها وابسته به شیرشه تا نخوره نمیخوابه
زهرا (✿◠‿◠)
19 آذر 91 2:53
عزیزم ای کاش لینک کلیپ اعجاز و میذاشتی!!! یه سوال دیگه: CD با نی نی خوبه؟ راضی ای؟؟ ******************* الهی!محمد صادقمم مدتها به همه ی رنگها می گفت: آبی!!!! اون همه پیشی از کجا اومده!!؟؟ احیانا بابای آریام خان دامپزشک نیستن؟؟؟
sani
20 آذر 91 20:24
ghorboone pesar dayim beram man
سمیرا مامان آنیتا
21 آذر 91 21:41
برای شیر شب کار خوبی کردی .. من نمیدونم چرا اینقدر مرددم تو این کار عکسها هم بی نهایت قشنگ بود آمای خوشگلت رو ببوس
بابا مجید
23 آذر 91 17:44
پسمل قشنگم دلتنگ شیطنت ها و خنده ها و خوش زبونیتم
زهره مامان آریان
28 آذر 91 23:10
آما جونم خوبی ؟ چه حالی میدی تو این هوا بیرون رفتن.اما استرس مریض شدن این وروجک ها لذتشون رو کم می کنه=