اولین لباس
بعد از تموم شدن ماه صفر مامان و بابا تصمیم گرفتند که برای خوش یمنی یک لباس خوشگل برای کوچولوی شیطونشون بگیرن. روز دوشنبه ١٨/١١/٨٩ رفتیم فروشگاه رولان تو خیابون امیرآباد شمالی. متاسفانه تنوع لباسهای نوزادش خیلی کم بود و انتخاب مشکل. اما به خاطر اینکه نیت کرده بودیم که حتما خرید کنیم، یک بادی نارنجی با کناره های سبز گرفتیم. وقتی دست و پا زدنت رو تو اون لباس یک وجبی مجسم میکردیم، دلمون برات ضعف میرفت....
چند هفته بعد با مامان بزرگ رفتیم خیابون بهار که خودمون هم وقتی بچه بودیم از اونجا خرید میکردیم! برات کلی لباس و وسیله گرفتیم. اون روز دلمون میخواست هر چه زودتر از دل مامان بیای بیرون...تصور یک پسر توپول و ناز که با شیطنت به ما نگاه میکنه تو دلمون قند آب میکرد. از اونجائیکه بابایی یکی از طرفداران همیشگی فوتبال هست، برات یک کفش فوتبال آبی رنگ هم گرفتیم تا از همون بچگی با توپ و فوتبال آشنا بشی....