امان از این واکسن
عزیز دلم، عشق شیرین مامان، امروز هم باید واکسن چهار ماهگیت رو میزدی. از دست این واکسن مخصوصا واکسن سه گانه که هم درد داره و هم تب کردن. وقتی خانم دکتر کارش تموم شد، آنچنان جیغی زدی که رنگ صورتت از شدت گریه بنفش شد. الهی مامان فدات بشه که تا شیر خوردی ساکت شدی. نیم ساعت روی پات یخ گذاشتم تا ورم نکنه، اصلا اعتراض نکردی اما بیحال بودی و از درد دوست نداشتی بغلت کنم. میخواستی فقط بخوابی عزیز دلم تا پای کوچولوت آزاد باشه. این دفعه هم گذشت قند عسلم (بیست و پنجم مرداد ٩٠).
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی