15 ثانیه
عزیزکم امروز تونستی 15 ثانیه بایستی، بدون کمک و بدون تکیه کردن به چیزی، محکمتر و طولانی تر از همیشه. پاهای کوچولوت نلرزیدند و خم نشدند و همراهیت کردند تا لذت شیرین ایستادن و مستقل شدن رو احساس کنی. مامان و بابا خوشحال شدند، برات دست زدند و هورا کشیدند. خودت هم ذوق کردی و برای خودت دست زدی. اونقدر این تجربه رو دوست داشتی که بارها بلند شدن و افتادن رو امتحان کردی. چند دقیقه بعد هم لبه مبل رو گرفتی و بلند شدی. چند بار افتادی، اما پشتکار پسر قوی ما بیشتر از این چیزها بود. بهانه قشنگ زندگی، روزی که به تنهایی اولین قدم رو برداری، مامان و بابا از خوشحالی بال در میارند و مثل همیشه و هر لحظه خدای مهربون رو شکر میکنند (نهم اردیبهشت 91).
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی