آریامآریام، تا این لحظه: 13 سال و 13 روز سن داره

آریام عشق زندگی مامان و بابا

دو ساله نیمه شدی عزیزتر از جانم

1392/10/22 12:34
نویسنده : مامانی
1,212 بازدید
اشتراک گذاری

دو ساله نیمه شدی پسر مهربونم....و برای مامان و بابا همین کافیه که تو رو برای همه لحظه های زندگیشون دارند. لحظه هایی که با بودن تو پر شده از شادی و خوشبختی و خوبی. وقتی با دستهای کوچولوت نوازشم میکنی، وقتی خونه پر میشه از صدای خنده هات، وقتی میگی مامان دوستت دارم، عاشقتم، وقتی میگی بابا قربون چشمهات بشم، سبزه...ما تو اوج آسمونها شیرین ترین روزهای زندگی رو تجربه میکنیم...

بعضی روزها که حسابی سرحال هستی...تا بابا میاد خونه، میری در رو باز میکنی و میگی بفرمایید خونه، خوش اومدی، سلامت باشی...بعد هم میگی خوب بابا چه خبر..و مثل بابا عاشق نون خامه ای هستی.

گاهی میای میگی مامان بیا با هم حرف بزنیم...منم شروع میکنم به تعریف...تو هم ده ثانیه به ده ثانیه با هیجان کامل سرت رو تکون میدی و میگی خب، خب و من باید با چه تمرکزی یه جمله رو تموم کنم.

هنوزم یه چیزهایی رو اشتباه میگی و من خیلی خوشم میاد از این حرف زدنت. وقتی محکم بغلت میکنیم و کلافه میشی، میگی پامم (پام)، من رو ولش کنین...سرم گیج خورد. میری رو مبل و میگی خطرناکه آریام، میفتی، میشکنی. وقتی هم میخوای با بابا بری دنبال کسی، میگی میریم نجاتش بدیم (28 مهر 92).

و از همه مهمتر اینکه روز سیزده مهر رفتی مهد کودک و من چقدر نگرانت بودم...فقط روز اول با خنده رفتی و روزهای بعد با گریه رفتی و با گریه اومدی...همه میگن عادیه و یک ماهی طول میکشه تا عادت کنی...البته وقتی تو کلاس هستی، با بچه ها بازی میکنی و شعر میخونی...یه مرتبه یادت میفته که مامان کنارت نیست و میزنی زیر گریه. امیدوارم بیشتر از این اذیت نشی و زودتر به این شرایط عادت کنی پسر نازنینم...

روز 18 مهر - جشن روز جهانی کودک - پارک پردیسان - تو هم سخت مریض و بی حوصله

 

پسندها (2)

نظرات (39)

✘ فاطمــﮧ جـפטּ ✘
1 آبان 92 0:18
نازی
✘ فاطمــﮧ جـפטּ ✘
1 آبان 92 0:18
ماشالااا
.
1 آبان 92 1:55
مامانییییییی مهربون چرا به این زودی آریام جون رو گذاشتی مهد خب؟ عاشق نگاه های پراز تعجبتم گل پسسسر
بابا مجید
1 آبان 92 12:35
عشق بابایی
مامان محمد پارسا
2 آبان 92 11:17
سلام عزیزم نازی قربونت مامانی طول می کشه به مهد عادت کنن و خیلی هم برای مامانا سختهپسلی ما وقتی فرم مهدشو تنش می کنیم گریه می کنه و اصلا دوست نداره بره مهد
مامان محمد پارسا
2 آبان 92 11:18
عیدتون مبارک عزیزم
زهره مامان آریان
3 آبان 92 23:29
خدا کنه تو مهد بمونه و اذیت نشه.زودتر به شرلیط عادت کنه
نوشين مامان آريا
4 آبان 92 10:40
عزيز دلم خوشگل خاله كه شيرين زبوني ميكني . خيلي نازي ماشااله. خدا كنه كه زياد اذيت نشي عزيز دلم و زود زود به مهد عادت كني .
عسل و غزل
5 آبان 92 0:23
چه قدر دوستت دارم گلم نبینم که اینقد نگران باشی
مامان ابوالفضل
6 آبان 92 6:26
سلام گلم دلم برای این نگاه مهربون و شیرین خیلی تنگ شده بود دوست دارم فدات شم
مرجان مامان آران و باران
6 آبان 92 22:48
عزیز دلمم 2سال و نمیگیت مبارک با این تیپ و عکس خوشگلتتتتتت
آجی محمدمهدی
7 آبان 92 14:05
مامان هیما
7 آبان 92 15:00
قربونش بشم چه نازه خدا براتون حفظش کنه من شما لینک کردم لطفا منو هم لینک کنید http://bani-eshgh.niniweblog.com/
مامان آرشیدا کوچولو
8 آبان 92 0:55
عشق کوچولوی مرتب من عزیزم شب ها با قصه مهد رفتنش رو بهبود ببخش (قصه درمانی)
amme masi
8 آبان 92 22:10
amme ghorboooonet bere.delemoooon tang shod vasat
مرضیه
9 آبان 92 15:09
سلام مامانی سلام آریام خاله همیشه پستایی که میزاری میخونم همش میگم حرف دله منو مینویسه اشک تو چشمم جمع میشه الان که خوندم میره مهد منم نزدیک بود مثل آریام گریه کنم چه سخته ازشون فاصله گرفتن خدا برات حفظش کنه تو هم سلامت بالای سرش باشی
مامان محمد پارسا
11 آبان 92 21:29
سلام به مامانی و پسر گلم ممنون که اومدین پیشمون عزیزم منتظر خبر جدید از گل پسلی هستیم مامانی پست جدید بزار حالا که من اومدم شما ها کم پیدا شدید
مامان آریا
12 آبان 92 16:39
سلام... شقدر بزرگ و ناز شدی اریام جوون ناز نازی کم کم عادت میکنه مامانی..بیشتر براش تو ضیح بده اگه با قصه باشه که عالی میشه
مامان آراد(خاطره)
12 آبان 92 22:15
سلام عزیزم خانومی من اصلا از حرفت نرنجیدم...بلکه از اینکه دوست خوبی مثل شما دارم که به فکرمه خیلی هم خوشحال شدم فقط یکم وقت کم میارم والا خیلی دوست دارم هر روز میتونستم بهتون سر میزدم آریام عزیزمو ببوس
مامان تارا و باربد
13 آبان 92 12:59
2/5 سالگی مبارک عزیز دلم همیشه شاد و موفق باشی خوشتیپ کوچولو ماشالا به جونت یواش یواش به مهد عادت می کنه این مشکل همه بچه هاست نگران نباش دوست گلم
✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿
14 آبان 92 19:45
وااااااااااای چه با احساس که میگه بیا با هم حرف بزنیم منم دلم خواست خدا این گل پسر و براتون حفظش کنه
نرگس مامان حسام
16 آبان 92 8:38
میری رو مبل و میگی خطرناکه آریام، میفتی، میشکنی. عاشق این کارت شدم خوشمزه
مامان پرهام
16 آبان 92 22:23
سلام کوچولو سلامت باشه همیشه به ما هم سر بزنین
مامان محمد پارسا
22 آبان 92 19:48
سلام امیدوارم سلامت باشید مامانی ما منتظریم
مامان هیما
26 آبان 92 11:42
2.5 سالگیت مبارک آریام جون
آجی محمدمهدی
1 آذر 92 16:16
پروردگارا هیچ آغوشی به گرمی آغوش تو نیست.هرکس به یادم هست،به یادش باش.کنارم نیست،کنارش باش.غم دارد،غمخوارش باش.تنهاست،پناهش باش؛دوستانم را عاشقانه به آغوش تو میسپارم.
نوشين مامان آريا
2 آذر 92 10:12
عزيزم آريام جون چطوره ايشااله كه بهتره شده باشه يه بوس كوچولو
سمیرا مامان آنیتا
2 آذر 92 15:37
کامنتم نیست یا تائیدش نکردی ؟ دوسال و نیمگی ات با تاخیر مبارک آریام قشنگم مامانی نبینم از پسر کوچولومون ننویسی ها زودی بیا منتظر عکسهای جدید گل پسری هستیم
ازاده مامان هانا
2 آذر 92 21:25
سلام مامان اریام عزززییییییییییییییییییییز دوست خوبمممممممممممممم ممنونم از اینکه بهم سرزدی و بودنت برای من خیلی انر/زی مثبته ...خودتو چشمای پسر نازتو خیلی دوس دارم و خیلی وقتا دلتنگ میشم با اینکه ندیدمت...دوستونن دارم...پسرم خیلی بزرگ شده و شیرین ببوسش از طرف من
عسل و غزل
3 آذر 92 2:37
دوستم کم پیدایی دلمون خیلی تنگ شده
مامان محمد پارسا
3 آذر 92 17:37
همچنان در انتظاریم
مامان هیما
10 آذر 92 14:30
سلام عزیزم الهی آریام جون بهتره الان از دست این پرستارها همه جا همین جوریه ،برای هیما یک هفته قبل از عاشورا این اتفاق افتاد و از جمعه غروب تب کرد و با اینکه دکتر هم بردیم تبش پایین نیومد 4 تا شیاف بهم داد ایرانی بود اصلا خوب نبود شنبه بردمش پیش دکتر خودش گفت سرما خورده شربت داد و شیاف از شیاف خارجی استفاده کردیم خیلی خوب بود و سریع تبش رو پایین اورد
عمه زهرا
18 آذر 92 16:43
ماشاالله اریام جون هم بزرگ شده خیلی دلمون واسه اریام تنگ بود اما وقت نداشتیم بیایم این وبلاگ اجی علی دوست داشین اینو هم تو لینک دوستان بزارید مرسی که به یادمون بودید و سر زدید
هستی خاله
20 آذر 92 13:53
عزیزززززززززززززززززم قربونت اون نگاهات بش م من تورو خدا منو اپ کن من عاشق اریام شدم خاله مهربون ممنون واسه این همه لطفت...فکر کنم منظورت لینک بوده اما متاسفانه آدرس وبلاگت رو ندادی.خوشحال میشم اگه با هم در ارتباط باشم و لطف کنی آدرست رو بنویسی
Zohretala
28 آذر 92 16:54
سلام وای چقد نازه خدابراتون نگه داره
سارا
16 بهمن 92 18:46
چه نازه.از قول من ببوسش.راستی خوشحال می شم یه سری به وبلاگ ما بزنی آدرس وبلاگ ما:www.ourblog.blogerfa.ir
مامان آرين
18 اسفند 92 8:42
چه پسل ناناشي
نرجس
18 مهر 93 12:59
نازی